نمونه متن معرفی خود در سخنرانی
نمونه متن معرفی خود در سخنرانی
فایل صوتی این مقاله:
دوست عزیز سلام
در مقاله نحوه معرفی خود در سخنرانی ، نکاتی را در این رابطه بحث کردیم و چند تا مثال هم آورده بودیم و اینجا میخوام چند تا نمومه متن سخنرانی را برای شما قرار بدم.
برایان تریسی در کتاب قدرت بیان( حرف بزن تا برنده شوی)، هدف اصلی از معرفی خود در سخنرانی را ، ایجاد خواسته در مخاطبین بیان می کند و می گوید:
معرفی باعث می شود که مخاطب هم به لحاظ ذهنی و هم به لحاظ عاطفی، با علاقه، آماده ی شنیدن حرفهای سخنران شوند،برای همین بسیار با ارزش است که معرفی را به دقت طراحی کنیم.
یک معرفی خوب توسط مجری برنامه یا شخص دیگری ، ابتدا به موفقیتها، سپس به به موضوع سخنرانی و در نهایت به اسم سخنران می پردازد.
برای مثال:
سخنران امروز ما، در جمعهای بیش از ۱۱۰۰نفر سخنرانی کرده اند و تا حالا بیش از چهار هزار نفر ساعت آموزش سخنرانی به مدیران و مسئولین و دانشجویان و معلمین و… داشته اند. و امروز قراره به ما بگویند که چطور می توانیم ترس خود در مقابل جمع را مدیریت کنیم و با طراحی اصولی سخنرانی، یک سخنرانی تاثیر گذار و به یادماندنی ارایه کنیم. لطفا با تشویقهای خودتون به من کمک کنید تا از استاد پارسا عبداله پور استقبال کنیم.
و اینجا معمولا این حس به وجود میاد که، من صبرم تموم شده و میخوام حرفهای سخنران را بشنوم!
هدف در معرفی اولیه و به صورت کاملا مختصر، صرفا برای پذیرش سخنران توسط مخاطبین و دلیلی برای گوش دادن مخاطب به سخنران است.
و ما به عنوان سخنران باید یک شخصیت قوی و خوب از خودمون ارایه دهیم تا بتونیم نظر مخاطب را برای شنیدن حرفهامون، جلب کنیم وحتی تاثیر گذاری حرفهای سخنران هم بیشتر میشه.
بعضی معرفی ها بسیار ضعیف هستند، مثلا:
سخنران میگه من، در این زمینه یه سری مطالعات انجام دادم ویه سری کتاب هم خوندم که میخوام اونا را با شما در میان بگذارم، امیدوارم مورد پسند شما قرار بگیره!
بعضی معرفی ها هم، واقعا خسته کننده هستن، مثلا کسی که میگه:
من اولین کسی بودم که تو ایران، حتی میتونم بگم تو دنیا این کار را شروع کردم!
من بهترین در این حوزه هستم، من اینکارو کردم، من فلان اقدام را انجام دادم و در واقع فقط من من میکنه.
این حرفها و تعریفها واقعا أعصاب خورد کنن و مخاطب میگه، چقد خودشو قبول داره و اصطلاحا خود شیفته ست!
و اما بهترین و حرفه ای ترین معرفی:
بهترین معرفی، معرفی هستش که در کمترین جملات، بیشترین و با ارزشترین اطلاعات را به مخاطب بده.
اگه برنامه تون یا کارگاه یا سمینار یا همایشتون مجری داره، حتما از قبل معرفی خودتون را مکتوب کنید و به ایشان بدهید، چون معمولا یه جایی را اشتباه میکنن و یا خرابکاری می کنن.
و برای مطلب مکتوبی که آماده میکنین اگه واژه ی خاصی وجود داره یا اسمتون تلفظ خاصی داره، بصورت بخش بخش یاداشت کنید و تاکیدات لازم را به مجری برنامه انجام دهید.مثلا در یک برنامه ی مشترکمون با یه سخنران دیگه، اول قرار بود دوستم بره بعدمن ولی مجری من رو معرفی کرد و گفت با تشویهاتون ازش استقبال کنید ولی طبق سین برنامه سخنران دیگه رفت!
و بهترین معرفی، معرفی ضمنی در داستانهای شخصی هستند که میتونه بسیار به ما اعتبار ببخشه، برای مثال:
مثلا من بجای اینکه در معرفی بگم که، ارایه سمینار در دانشگاه تهران، میگم که:
یه بار وسطهای سمیناری در دانشگاه تهران بودم که یه دفعه ای برق رفت و…
ویا:
یکی از مدیران رتبه بالا که قبلا همیشه از زیر سخنرانی شانه خالی میکرد، بعد از اینکه این تمرینهایی که الان دارم به شما میگم رو تمرین کردیم، دیگه نه تنها کوچکترین دغدغه ای برای برای سخنرانی نداشتن، دیگه نمیشد از منبر پایینشون آورد! که جدا از معرفی خودمون که داریم به مدیران سطح بالا آموزش میدیم، بلکه حالت طنز هم پیدا میکنه و مخاطب کلی حس خوب میگیره.
ونکته ی مهم اینست که :ما بسته به اینکه کجا و برای چه افرادی قراره سخنرانی کنیم، باید نحوه معرفیمون فرق کنه.
بنابراین باید ببینیم که کجا می خواهیم بریم و معرفی خودمان را وابسته به جاهای مختلف تغییر بدهیم.
اما ممکن هست یک نگرانی داشته باشید و بگویید که مثلاً من اعتباری ندارم یا رزومه و سابقه ای ندارم چطوری می توانم خودم را معرفی کنم؟!
واگه هم فعلا اول کار هستید و هنوز رزومه ای ندارید میتونید از اعتبار دیگران استفاده کنید،برای مثال:
سلام دوستان
من پارسا عبداله پور هستم و امروز در رابطه با چاشنی های سخنرانی برای شما صحبت کنم، و چاشنی های سخنرانی به حدی مهم هستند که آماندا ویکرز در کتاب سخنرانی خود یک فصل را به آن اختصاص دادند، آماندا ویکرز یکی از سخنرانان مشهور و …
و این باعث میشه که اگر هیچ اعتباری نداشته باشیم به سادگی در جایگاه مخاطب حرف های ما ارزشمندتر به حساب بیایند.
چند نمونه متن معرفی رو میتونین اینجا مشاهده کنین.
متن الف:
در یکی از روزهای سرد زمستان که برف سنگینی هم باریده بود، تعداد زیادی از بیماران نتونسته بودن به مطب بیان و نوبت شون رو جابجا کرده بودند.
منم چون مراجعه کننده ی دیگه ای نداشتم، میخواستم برم، که منشی ام گفت یکی از بیماران علارغم اینکه نوبتش را جابجا کرده بود بازم إصرار داره که بیاد.
منم با بی حوصلگی گفتم اشکال نداره بگو بیاد.مرد قد بلندی که ته ریش و صورت کشیده ای داشت روبروی من نشسیت.
گفتم بفرمایید در خدمتم:
گبل از اینکه حرفی بزنه، چشاش پر از اشک شد و بغض گلویش را گرفت، یه دسمال کاغذی بهش دادم.
گفتم مشکلی پیش اومده:
گفت که حالم خوب نیست و واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم!
سپس گفت:
میتوانیم جای تو یه بابایی رو پیدا کنیم که مامان هم دوستش داشته باشه!!
و ادامه داد که ، اینو دختر عزیز پنج ساله ام بهم گفته…
تا اینجا شما کاملا متوجه شدید که این شخص یه دکتر روانشناس یا روانپزشک هستش، بهترین نوع معرفی ، معرفی با داستان های شخصی هستش، که ضمن اینکه مخاطب حالش خراب نمیشه،مشتاقانه هم گوش میده و متوجه هم میشه که شما کی هستین.
متن ب: برای استاد دانشگاه
توی یکی از جلسات دفاع دانشجویان دکتری، یکی از دانشجوها که جزو دانشجوهای ممتاز دانشگاه هم بود، بمحض اینکه خواست شوع کنه به توضیح و دفاع در مورد پایان نامه ش، سلام دادو سرش رو انداخت پایین.
ما همه ساکت نشسته بودیم و منتظر ارایه ایشان بود که دیدیم لباش کاملا خشک شده ضمن اینکه عرق کرده بود و شدیدا هم بی قرار بود.
یکی از داوران جلسه که متوجه ترس از صحبت در مقابل جمع این دانشجو شده بود،گفت:
شما اینجا به ظاهر فقط یه داستان، آنهم متناسب با موضوع سخنرانیتون که مدیریت ترس از سخنرانی و صحبت در مقابل جمع بود تعریف کردین، ولی لابه لا داستان به این معرفیها پرداختید:
اول اینکه استاد دانشگاه تهران هستید.
دوم اینکه مدرک دکتری دارین، چون برای دفاع دانشجویان دکتر باید مدرکتون دکتری باشه.
سوم اینکه استاد راهنما و داوران جلسات دفاع دانشجویی هستید و…
فکر می کنم الان کاملا متوجه شده باشید که چطوری به صورت ضمنی و کاملا غیر مستقیم، خودتون را معرفی کنید.
شما متناسب با شغلتون، تخصصتون و یا موردی که میخواین مخاطب در مورد شما باید بدونه، می تونید فکر کنید و یه خاطره یا داستان شخصی در مورد آن پیدا کنید و باهاش یه محتوای معرفی خوب و تاثیر گذار درست کنید.
و من پیشنهاد می کنم که از این به بعد داستانهایی که فکر می کنید در سخنرانی یا جلسات و یا آموزشهاتون میتونه بدرد بخوره را یادداشت کنید و هر وقت سخنرانی داشتید، با یه نگاه سریع اونا رو انتخاب و باهاشون یه سخنرانی تاثیرگذار و به یاد ماندنی را طراحی کنید.
پیروز و شاد باشید.عبداله پور